تامالت

به توکل نام اعظمت

تامالت

به توکل نام اعظمت

هنر از دید افلاطون

چهارشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۳۳ ق.ظ

افلاطون یک فیلسوف شاعر است و آثار وی قبل از آنکه خردمندانه باشد، شاعرانه است. امّا در اندیشه او شعر تنها وسیله ای برای بیان زیبایی حقیقت است. افلاطون از این جنون الهی (شعر) بهره می برد تا حالات، صحنه ها و شخصیتها را در مکالمات خود به زیباترین صورت بیافریند و تجسم بخشد. 
بنابر گزارش دیوگنس لائرتیوس، افلاطون در ابتدا، خود را به مطالعه نقاشی و گفتن شعر، نخست شعر ثنائی و سپس شعر غنایی و نوشتن تراژدی مشغول می داشته است.(1) ولی زمانی که با سقراط آشنا شد سیاهه های شعری خود را از بین برد و شعر و احساس و عاطفه را به نفع خرد و فلسفه کنار گذاشت. با این وجود، تلفیق شعر و فلسفه در آثار افلاطون به ویژه در رساله های «مهمانی» و «یون» به روشن ترین و زیباترین وجه متجلّی است. زیرا حقیقت فلسفی بدون حقیقت شعری و هنری چیزی جز جملات خشک و بی روح منطقی نیست، و در مقابل شعر و یا هنری که از ژرفای اندیشه و فلسفه خالی باشد چیزی جز الفاظ و تشبیهات زیبا ولی سطحی و تو خالی نیست. 
هیچ فیلسوف و نابغه ای به اندازه افلاطون به طرد و رد هنرها به خصوص شعر نپرداخته است. و شدت و تندی که در نبرد و ستیز با شعر به مثابه دشمن خرد از خود نشان داده بی سابقه است، در حالی که او، خود یکی از هنرمندان بزرگ جهان و از بزرگان عالم شعر است و به تأثیر ژرف و عمیق آثار هنری در زندگی انسانها واقف بوده است. ولی آنجا که پای حقیقت و معرفت در میان باشد، سرودن شعر را نوعی بیهوده گویی می داند بطوری که سراینده آن حتی اطلاع از شخص خویش ندارد؛ و از زبان سقراط می گوید: 
«از اشعار آنان قطعاتی برگزیدم که در نتیجه کار و زحمت فراوان به وجود آمده بودند و از آنان پرسیدم که منظورشان از سرودن این اشعار چیست؟ تا من نیز چیزی یاد بگیرم مردم آتن از گفتن اینکه چه جوابی شنیدم شرم دارم و همین قدر می گویم که تقریبا همه کسانی که در آنجا حاضر بودند بهتر از خود آن شعرا درباره اشعار آنان سخن گفتند، بنابراین در مدت کوتاهی به این نتیجه رسیدم که شعر سرودن شعرا نیز، در سایه معرفتی نیست، بلکه یک استعداد طبیعی به آنان یاری می رساند. درست مانند پیشگویان و سرودخوانان معبد که سخنان زیبا می گویند ولی از معنای گفته خود خبر ندارند، وضع شعرا را تا آنجا که توانسته ام بفهمم به همین منوال بود. در عین حال، دریافتم که اینان (شعرا) چون شعر می سرایند گمان می کنند که همه چیز را هم می دانند در حالی که چنین نبود

نظرات (۱)

  • مسافر هستم
  • آدم وقتی توی یه مسیر بصورت علم زمینی حرکت می کنه؛زمانی که می خوره تو دیوار فکر می کنه مشکل از علمش بوده و باهاش عکس میفته لج می کنه...

    اتصال به علم الاهی اینجا کاربرد داره

    خیلی انسان ها به خاطر شکست عشقی ازدواج نمی کنند،یا به خاطر شکست کاری فقیر می مونند ،بنده احتمال میدم در مسیر هنر به شکست خورده بود

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی