تامالت

به توکل نام اعظمت

تامالت

به توکل نام اعظمت

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تبعیض جنسیتی» ثبت شده است

در ابتدا می‌خواهم توضیح دهم که چرا از ترکیب «خشونت علیه زنان» استفاده نمی‌کنم و ترکیب «تبعیض جنسیتی» را ترجیح می‌دهم. مشکل اول نگارنده با واژه‌ی «خشونت» است. این واژه تعریف مشخصی ندارد و به همین دلیل، زیاد دیده‌شده‌است که مورد تمسخر قرار بگیرد و اصل مبارزه را در حاشیه قرار دهد. حتی اگر تعریف درستی هم داشته‌باشد، بدیهی است که منظور از آن هر خشونتی علیه زنان نیست و صرفاً آن دسته از خشونت‌هایی است که به طور خاص برای زنان اتفاق می‌افتد و نه به صورت مشترک برای زنان و مردان. مشکل بعدی، وجه تبعیض‌آمیز این ترکیب است. چرا فقط علیه زنان؟ مگر مردان کم در معرض خشونت هستند؟ اصلاً مگر زنان موجودات خاصی هستند که باید به طور ویژه برای آن‌ها فعالیت کرد؟ این ترکیب چنان می‌نماید که انگار مردان در وضعیت ایده‌آلی هستند، زنان به عنوان موجوداتی ضعیف‌تر و ناتوان‌تر در معرض خشونت‌اند و باید برایشان فکری کرد. این مسئله با برابری جنسیتی که دغدغه‌ی بسیاری از مردان و زنان است، در تضاد است و استفاده از این ترکیب می‌تواند این پایگاه بسیار بزرگ را مردد کند.

ذات‌گرایی یا برابری‌خواهی؟

نگارنده مدعی آن است که تمامی مشکلاتی که به طور خاص برای زنان وجود دارد، یا به تفاوت ذاتی مرد و زن برمی‌گردد و یا به تفکرات تبعیض‌آمیز و بعضاً رسمیت‌یافته در سطح جامعه؛ در غیر این صورت، یک مشکل همگانی است و نمی‌توان آن را مربوط به جنسیتی خاص دانست. برای رفع تفاوت‌های ذاتی، فعالیت اجتماعی بی‌معنا است. مثلاً هیچ جنبشی در اعتراض به این که چرا زنان وضع حمل می‌کنند و مردان نمی‌کنند، شکل نمی‌گیرد؛ بلکه جنبش‌ها در راستای درخواست مدارای بیشتر قانون و جامعه با این گونه مسائل ایجاد می‌شوند. البته تشخیص این که کدام مشکلات ناشی از تبعیض هستند و کدام ناشی از تفاوت‌های ذاتی، همیشه به این سادگی نیست. مثلاً این که آمار آزار و اذیت زنان به مراتب بیشتر(یا حداقل خبرسازتر) از مردان است، از نظر برخی شاید به تفاوت‌های ذاتی (مثلاً تفاوت‌های هورمونی که باعث خشن‌تر بودن مردان و لطیف‌تر بودن زنان می‌شود.) بازگردد و از نظر برخی – همان‌طور که در سرمقاله‌ی شماره هفتم بیان شد – ریشه در تفکرات تبعیض‌آمیز دارد. اما چیزی که واضح است، ذات‌گرایان نمی‌توانند هم‌زمان برابری‌خواه هم باشند؛ چرا که نمی‌توان انتظار داشت موجودی ذاتاً ضعیف‌تر، حقوقی برابر با موجودی ذاتاً قوی‌تر داشته باشد. همان‌طور که نمی‌توان انتظار داشت حیوانات حقوقی برابر با انسان (مثلاً حق رأی) داشته‌باشند. هرقدر هم به صورت تصنعی سعی کنیم این برابری را ایجاد کنیم، مناسبات جمعی، این نابرابری را به طریق دیگری به جامعه بازمی‌گردانند. نمی‌گویم که هیچ ذات‌گرایی نمی‌تواند فعال حقوق زنان باشد، اما رویکرد این دسته، به رویکرد فعالین حقوق حیوانات نزدیک است؛ درخواست مدارای بیشتر با زنان به عنوان جنس ضعیف‌تر. البته این گروه هرگز اعتراف به این موضوع دردناک نمی‌کنند، ولی گاهی دم خروس از شعارهایی شبیه همان «منع خشونت علیه زنان» بیرون می‌زند. در مقابل اما جنس فعالیت برابری‌خواهان، نزدیک به فعالان ضد تبعیض‌های نژادی است. یعنی با پذیرفتن تفاوت‌های فیزیولوژیک، جنسیت‌ها (به طور مشابه برای فعالین ضد نژادپرستی، نژادها) را حائز حقوق و وظایفی مترادف می‌دانند.

  • دختر پاییز آبانی